جریان شناسی فرقه اسماعیلیه؛ عقاید اسماعیلیه

اسماعیلیه یکی از فرقه های زنده  تشیع ‌هست و دارای قدمتی بسیار است. این فرقه در اواسط قرن هشتم میلادی (دوم هجری قمری) پدیدار گشته است. اسماعیلیه در طول تاریخ، دارای عقاید و افکار بسیار متفاوت و مختلفی بودند

با توجه به رابطه تنگاتنگی که بین اسماعیلیان نخستین با غلات و مفوضه و خصوصا خطابیه و شخص ابولخطاب وجود دارد، برای فهم اعتقادات آنها ، باید اندیشه غلات و مفوضه زمان امام صادق علیه السلام بررسی شود.

کتب اسماعیلیان نخستین تحت تاثیر اندیشه غالیان، بیشتر پیرامون رتبه و منزلت پیامبران و ائمه می چرخد. همچنین باید تاثیر پذیری نظام فکری نوافلاطونیان، مخصوصا فلوطین یا افلوطین  بر اعتقادات اسماعیلیان را نیز در نظر داشت.

اسماعیلیه یکی از فرقه های زنده  تشیع ‌هست و دارای قدمتی بسیار است. این فرقه در اواسط قرن هشتم میلادی (دوم هجری قمری) پدیدار گشته است. اسماعیلیان که همچون شیعیان امامی ، امامت را به نص می دانستند، درباره سلسله امامان پس از شهادت امام جعفر صادق(در ۱۴۸ق/۷۶۵م،) دچار اختلاف شدند و معتقد شدند که امامت به پسر بزرگتر امام صادق علیه السلام، یعنی اسماعیل می‌رسد.

البته آنها در همان ابتدا به دو گروه تقسیم شدند، گروهی که مرگ اسماعیل را انکار کردند و در انتظار رجعت او به عنوان امام قائم و مهدی موعود باقی ماندند که به این اسماعیلیه خالصه یا واقفه می گویند که بعضا باطنیه یا ملاحده نیز خطاب می شدند و گروه دیگر که مرگ اسماعیل بن جعفر در زمان پدرش را پذیرفته بودند و پس از شهادت امام صادق علیه السلام ، فرزند ارشد اسماعیل، محمد را به امامت شناختند این گروه به «مبارکیه» معروف شدند.

اطلاعات دقیقی از محمد بن اسماعیل هفتمین امام اسماعیلیه در دست نیست ، اما پس از اینکه اکثر شیعیان امامت موسی بن کاظم را پذیرفتند، محمد از مدینه خارج شد و زندگی پنهانی خودش رو شروع کرد که این مبدأ«دوره ستر» در تاریخ اسماعیلیان نخستین است که تا تاسیس خلافت فاطمیون در مصر ادامه داشته است.

پس از وفات محمد بن اسماعیل، مبارکیه به دو شاخه تقسیم شدند و گروه اندکی از آنها تداوم امامت در اخلاف محمد بن اسماعیل را پذیرفتند ولی اکثر مبارکیه، مرگ محمد بن اسماعیل را انکار کردند و در انتظار رجعت وی به عنوان امام قائم و مهدی موعود باقی ماندند. این گروه بعدها به طور اخص به نام قرامطه شهرت یافتند.

عقاید اسماعیلیه

فرقه اسماعیلیه ـ Articles-Ismaili-sect-Beliefsاسماعیلیه در طول تاریخ، دارای عقاید و افکار بسیار متفاوت و مختلفی بودند، که در این نوشتار به صورت مختصر به بررسی اعتقادات اسماعیلیان نخستین می پردازیم . با توجه به رابطه تنگاتنگی که بین اسماعیلیان نخستین با غلات و مفوضه و خصوصا خطابیه و ابولخطاب وجود دارد، برای فهم اعتقادات آنها ، باید اندیشه غلات و مفوضه زمان امام صادق علیه السلام بررسی شود و همچنین نظام فکری نوافلاطونیان نیز تاثیر جدی بر اعتقادات اسماعیلیان داشته است.

اسماعیلیان به تبع ابوالخطاب معتقد بودند روح الهی به صورت های گوناگونی تجلی می کند و در هر زمان دو رسول در میان مردم حضور دارد که زمین نباید از وجود آنها خالی باشد

تاریخ مذهبی بشر از هفت دوره تشکیل می‌شده، هر دوره را یک پیامبر شارع، آغاز می‌کرده است، آنان پیامبران شارع را که هر یک آورندة شریعتی نو، در دوره‌ای جدید بوده‌اند، ناطق می‌نامیدند. در حقیقت، شریعت هر دوره منعکس کنندة پیام ظاهری ناطق آن دوره بوده است، در شش دوره اول تاریخ «نُطَقا» بعنی پیامبران اولوا العزم، ‌عبارت بودند از آدم، نوح ،ابراهیم ،موسى، عیسى و محمد هر یک از این شش نفر، برای تفسیر حقایق نهفته در باطن شریعت آن دوره، جانشینی داشتند که اسماعیلیه وی را، وصی، اساس، یا صامت، می‌خواندند.
اوصیای آن پیامبران، عبارت بودند از:

شیث، سام، اسماعیل، هارون(یوشع)، شمعون الصفا و علی بن أبی طالب، در هر دوره بعد از وصی آن دوره، هفت امام وجود داشت که «اَتِمّا» (جمع متَمّم) نیز نامیده می‌شدند، وظیفه اصلی آنان حراست از معانی ظاهری و باطنی شریعت آن دوره بوده است. هفتمین امام هر دوره به مقام ناطق دوره بعدی ارتقا می‌یافته که با آوردن شریعتی نو، شریعت ناطق دوره قبل را نسخ می‌کرده است.

این روش در دوره هفتم تاریخ یعنی آخرین دوره تاریخ تغییر می‌کند. اسماعیلیان نخست، هفتمین امام، در دوره حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را، محمد فرزند اسماعیل بن جعفر بن محمد صادق، می‌دانند.

آنان معتقدند که محمد فرزند اسماعیل از دنیا نرفته و زنده است . او هفتمین و آخرین ناطق، و در ضمن اساس و وصی دوره خود نیز بوده که با رجعتش، به مقام آخرین ناطق در آخرین دوره تاریخ بشر ‌رسیده است.
به عقیده آنان محمد بن اسماعیل گرچه شریعتی جدید نمی‌آورد. ولی شریعت دوره قبلی، یعنی دین اسلام را منسوخ می‌کند. چون وظیفه اصلی او به عنوان آخرین ناطق و اساس، بیان و وصف کامل معانی باطنی و حقایق مکتوم در تمام شریعت‌های قبلی بوده است. در حقیقت، محمد بن اسماعیل، حقایق نهفته در شریعت اسلام و شرایع دیگر پیامبران اولوالعزم را بر همگان آشکار می‌کند.

به عقیده آنان در آن عصر غائی تاریخ بشر دیگر هیچ گونه نیازی به احکام دینی وجود نخواهد داشت. محمد بن اسماعیل به عنوان قائم و آخرین ناطق، حکومت عدل را در پهنة جهان خواهد گسترد و سپس دنیای جسمانی برچیده خواهد شد.[سید محمد کاظم بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۸، ص ۶۸۷ ـ ۶۸۸، واژه اسماعیلیه]

این دیدگاه نسبت به امامت، به تدریج تغییر کرد تا اینکه در زمان اسماعیلیان فاطمی، امامت را در اعقاب محمد بن اسماعیل، پذیرفته شد. اسماعیلیان فاطمی در مصر، نقشی برای محمد بن اسماعیل به عنوان قائم، قائل نشدند. بیش از هفت نفر را پذیرفتند و او را صرفاً به عنوان امام هفتم خود شناختند و امامت و سلسله امامت را در نسل او استمرار بخشیدند.[سید محمد کاظم بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۸،  ۶۸۸، واژه اسماعیلیه.]

البته گروهی از اسماعیلیه دیدگاه فاطمیان اسماعیلی را مردود شمرده و در مناطقی از ایران و عراق با ادعای دیگر، در انتظار ظهور محمد بن اسماعیل بودند و او را آخرین امام می‌دانستند.

برخی از رهبران این گروه چون داعی نسفی، فلسفه نوافلاطونی را با عقاید اسماعیلیه درهم آمیخت، نسفی معتقد بود که دوره اسلام، در زمان حیات محمد بن اسماعیل خاتمه یافته و دور آخر یا هفتم تاریخ بشر از آن زمان آغاز شده، او به اباحه‌گری معتقد بود و بسیاری از احکام شریعت را واجب الاجرا نمی‌دانست.[سید محمد کاظم بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۸،  ۶۸۹، واژه اسماعیلیه .]

به مرور زمان، در میان اسماعیلیه اختلاف های فراوانی به وجود آمد و آنان به فرقه‌ها و گروه‌ها و مذاهب گوناگون منقسم شدند.

در دولت فاطمی مصر که اسماعیلی بودند، احکام و تعالیم مذهبی اسماعیلی، آشکارا توسط فقهای اسماعیلی به مورد اجرا گذارده می‌شد. قاضی القضات غالباً سمت داعی الدعات یا ریاست اجرایی سازمان دعوت را نیز بر عهده داشت. اسماعیلیان دارای سازمانی به نام «دعوت» بودند، داعی الدعات مسئولیت انتخاب داعیان را به عهده داشت. این نمایندگان رسمی «دعوت هادیه» به تمام شهرهای مصر و دیگر بلاد فاطمی مانند دمشق، صور، عسقلان، عکا و… گسیل می‌شدند، در مورد انتخاب داعیان مناطق خارج از مرزهای حکومت فاطمینیان، نیز داعی الدعات نقش مهمی داشت.

داعیان دارای مراتبی بودند مانند «داعی بلاغ»، «داعی مطلق» و «داعی محدود». درباره وظایف گوناگون این داعیان، اطلاعات دقیقی در دست نیست، همچنین برای داعیان اسامی دیگر چون «جناح»، «حجت»، «نقیب»، «لاحق» و «ید» نیز ذکر کرده‌اند.

داعیان و علمای فاطمی اسماعیلی، در زمینه‌های علوم ظاهری و علوم باطنی و علم تألیف، آثاری دارند، آنان به روایات پیامبر(ص) و امامان پیش از خود به خصوص روایات نقل شده از امام صادق(ع) اهمیت می‌دادند.
قاضی نعمان، که در اصل بنیان‌گذار علم فقه اسماعیلی به حساب می‌آید، احادیث زیادی را در دو کتاب دعائم الاسلام و شرح الاخبار خود جمع‌آوری کرده است، کتاب دعائم الاسلام وی، هنوز هم مورد استفاده اسماعیلیان مستعلوی قرار دارد، فقه اسماعیلیه تشابهات بسیاری با فقه امامیه دارد.

Download (PDF, 233KB)

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سید هاشم شوقی است.