دغدغه ای بجا یا انفعالی نابجا!

کاروان حسین علیه السلام به کربلا نزدیک و نزدیک تر می شود … کوفیان نامه نوشته اند و منتظرند تا هر چه زودتر یوسف زهرا را ببینند… آنها عزم خود را جزم کرده اند تا در رکاب حضرت باشند!

حادثه کربلا ـ كوفيان دنیا طلب اما ایجاد رعب و وحشت و خفقان توسط شخصیتی مانند عبیدالله، کافی بود تا بیشتر کوفیان که افرادی بی تفاوت و ابن الوقت هستند، پا پس بکشند، «کرهای صاحب گوش» و «لال های زبان دراز» بی اعتنا به نامه هایی که امضاء کرده بودند و حتی بیعت خود با فرستاده حسین ، به درون خانه های خود خزیدند تا اینکه «مسلم» از دار الاماره به پایین پرتاب شد!

خطر جدی است! آنها که مرعوب پسر مرجانه نشده اند و قلبشان با حسین است، فرصت چندانی برای یاری اش در کربلا ندارند!… تصمیم جدی شان این است تا هر طور شده به یاری او بشتابند!

البته آنها چند روزی را فرصت میخواهند تا امور مربوط به زندگی خودشان را سر و سامانی دهند تا در صورت بروز مشکل احتمالی، از آینده زندگی خودشان و فرزندانشان مطمئن شوند!

آنها مشغول سر و سامان دادن به امورات جاری خودشان شدند، امور مربوط به همسر و فرزند و خانه و مغازه و پول و اموال، ترمز آنها را کشید! آنها می توانستند آسمانی بشوند، قصد هم داشتند که آسمانی بشوند، ولی نگاه دغدغه آمیز آنها به زمین، این فرصت را از آنها گرفت!…

گاهی باید در لحظه تصمیم گرفت و عمل کرد، و گرنه مجبورت می کنند تا بر دروازه کوفه بنشینی و نظاره گر سر بریده امام ات بر روی نیزه ها باشی!

 

#یادداشت#عاشورا #کربلا #امام_حسین#اهل بیت

 

 

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سید هاشم شوقی است.