آیا پیامبر (ص)، همانند مردم عادی است؟

یکی از مسائلی که در باب عصمت پیامبران مطرح می‏گردد، این است که آیا پیامبر از سهو و نسیان مصون است ویا همانند مردم عادی، دچار سهو ونسیان می‏شود؟

آنچه در بین علمای شیعه در باب سهو النبی اتفاق نظر وجود دارد این است که

همه علمای شیعه معتقدند که پیامبر گرامی اسلام در اموری که مربوط به امر تبلیغ و بیان احکام الهی باشد، هیچ گونه سهو و نسیانی ندارد

اما در امور عادی آن بین علمای شیعه اختلاف وجود دارد، و برخی از علمای شیعه در این بخش، قائل به سهو النبی در امور عادی شده اند هر چند بعضاً بیان داشته اند که حتی در امور عادی نیز نباید سهو و نسیان از جانب پیامبر آنقدر زیاد باشد که به حد تنفر و سلب اعتماد عمومی مردم منجر شود. علامه طباطبایی نیز خطا و سهو در امور عادی و شخصی را خارج از مبحث عصمت می‏داند.

مرحوم شیخ صدوق و همچنین استادش محمد بن حسن بن ولید معروف به ابن ولید، را باید از پیشگامان شیعی قائلان به سهو النبی صلی الله علیه و آله و سلم دانست. و علمای دیگر همچون مرحوم طبرسی صاحب مجمع البیان و علامه تستری مولف قاموس الرجال، نیز نظریه شیخ صدوق در سهو النبی را تایید کرده اند و مرحوم تستری در این باره رساله ای مجزا نیز نوشته است.

قائلان به سهو النبی ، معتقدند که شیعه‏ی درست و حسابی به هیچ وجه نباید سهو النبی را در کارهای عادی منکر شود، تا اینکه راه خود را از غلات و مفوضه جدا کرده باشد، جمله معروف شیخ صدوق که از استادش ابن ولید نقل می کند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبی‏صلی الله علیه و آله و سلم است، مورد توجه قائلان به سهو النبی نیز قرار گرفته است. این افراد مهم ترین دلیل بر سهو النبی را وقوع آن از جانب پیامبر دانسته اند.

آنها به آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از ائمه معصوم علیهم السلام استناد می کنند که در این مقال، به نقل یکی از احادیثی که مورد استناد این گروه قرار گرفته،  می پردازیم:

سهو النبی ـ پیامبر Articles-islam-Muhammad-prophet-islam-sahve-nabi-سعید اعرج از امام صادق (علیه ­السلام) این­گونه نقل می ­کند: رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و آله) مشغول نماز چهار رکعتی بود که نمازش را در رکعت دوم تمام کرد. کسی که پشت سر آن حضرت بود با تعجب پرسید: ای رسول خدا! آیا چیزی از نماز کم شده؟! آن حضرت از علت این سؤال پرسید که آن مرد گفت: شما نمازتان را دو رکعتی تمام کردید. پیامبر اکرم (صلی ­الله ­علیه ­و آله) رو به ذوالیدین (که به ذوالشمالین معروف بود) کرده و پرسیدند: آیا همین طور است؟! عرض کرد: بله. آن­گاه پیامبر اکرم (صلی ­الله ­علیه ­و آله) برخواستند و دو رکعت نماز دیگر خواندند و بعد از آن هم سجده­ ی سهو به جای آوردند. راوی از قول امام صادق (علیه ­السلام) این­گونه نقل می­ کند که فرمود: خداوند این کار را به خاطر رحمتی که در حق امّتش داشت انجام داد تا اگر کسی دچار چنین سهوی شد دیگران بر او عیب­جویی نکنند و به دلیل اُسوه بودن پیامبر اکرم (صلی ­الله ­علیه ­و آله)، نمازش را باطل نشمرند.[ تهذیب الأحکام، ۲/۳۴۵]

قائلان به سهو النبی با ذکر این حدیث ، با بیان اینکه خداوند، پیامبر را به سهو انداخت به این دلیل که مردم ، پیامبر را مخلوق بدانند و او را تا حد خدایی بالا نبردند، علاوه بر اینکه پیامبر برای آگاهی مردم از احکام سهو، اینگونه عمل کرده است.

اما در مقابل مخالفان سهو النبی با رد این گونه احادیث، به روایاتی که در تعارض صریح با این حدیث هست تمسک می کنند، مانند روایت معروف زراره که شیخ طوسی در تهذیب نقل می کند که  زراره از امام صادق (علیه السلام) پرسید «هَل سَجَدَ النَّبِی سَجْدَتَی السَّهْوِ؟ قالَ (علیه السلام): لا و لا یَسْجُدْهُما فَقیهٌ»  حدیث فوق با بیان اینکه وقتی یک فقیه با ذهن متمرکز و مسلط بر ذکر و گفتار به نماز می ایستد ، مرتکب سهو و نسیان در نماز نمی شود و اینگونه بگوییم که خیلی بعید است، قطعا از پیامبر معصوم علیه السلام و ائمه اطهار بعید و بدور از عقل است.

تعارض این اخبار  با اخبار دیگر و همچنین موافقت اخبار سهو النبی با اخبار عامه و مخالفت آن با حکم عقل و اجماع حاصله در بین علمای شیعه نیز باعث می شود که ما این گونه اخبار را باید به تأویل ببریم.

شیخ مفید در برابر این عقیده موضع گیری نمود و خطای شیخ صدوق و همفکران او را ناشی از عدم تبحّر آن­ ها در مسائل کلامی و تکیه­ی صِرف به این­گونه اخبار  دانسته است.

برای نتیجه گیری این بحث چند نکته یاد آوری می شود

  1. این گونه احادیث که بر وقوع سهو پیامبر دلالت دارد، مخالف با دلایل نقلی دیگری است که این وقوع را رد می کند  مانند حدیث زراره که گذشت. ( نقد حدیث زراره از لحاظ رجالی نیز، خیلی صائب نیست که در این مقال نمی گنجد.) و لذا همین تعارض ادله ، باعث می شود که باید با دقت بیشتری به این گونه احادیث توجه کرد.
  2. در آیات قرآن کریم نیز که قائلان به سهو النبی به آنها تمسک می جویند، همه آنها فقط بر امکان وقوع سهو دلالت دارد و هیچکدام بر اینکه این سهو ، واقع شده باشد دلالت ندارد.
  3. واقع شدن سهو از جانب پیامبر اسلام که باید در همه زمینه ها اسوه باشد، بر خلاف عقل می باشد، چرا که پیامبری که در عدد رکعات نماز به این مهمی، یا در قرائت نماز و یا خواب ماندن نماز صبح دچار سهو و نسیان شود، چگونه می توان در امر تبلیغ به او اعتماد کرد؟! هر چند که قائل شویم و برای مردم نیز تفکیک امور را تبیین کنیم، اما آیا باز هم می توان تردید مردم در اعتماد به پیامبر را نادیده گرفت؟! هر امر و هر عملی از پیامبر، باعث می شود که مردم دچار تردید شوند که آیا این یک امر شخصی است، ایا این رفتار سهوا انجام شد، ایا این رفتار بر طبق حکم الهی بود و  هزاران تردید دیگر …
  4. دلیل قائلان بر سهو النبی بر این گونه احادیث نیز صحیح نیست که این احادیث برای این است که مردم پیامبر را تا سر حدّ خدایی بالا نبرند، همین که پیامبر نیز در بین مردم زندگی می کند، غذا می خورد، راه می رود، بیمار می شود، خسته می شود، همه اینها حاکی از انسان بودن او دارد و انسان عاقل با وجود این صفات دچار شک و تردید نمی شود بین مخلوق بودن یا خالق بودن او تا اینکه بوسیله سهو و نسیان بخواهیم، مخلوق بودنش را برای دیگران ثابت کنیم!
  5. برخلاف گفته ابن ولید که گفته اول درجه غلو این است که سهو النبی را قبول نداشته باشی، با اینکه تمامی علما و بزرگان شیعه که معتقد به روایات سهو النبی نیستند، هیچ کدام در کلام یا گفتارشان برداشت نمی شود که آنها قائل به خالق بودن پیامبر باشند، همه آنها پیامبر را از حدّ مخلوق بالاتر نمی برند.
  6. دلیل دیگری که قائلان سهو النبی آورده اند که بحث آموزش احکام را بیان داشته اند، نیز کامل نیست، یعنی برای آموزش احکام سهو، حتما باید پیامبر خود دچار سهو و خطا در نماز شود؟! اگر این گونه باشد، پس در سایر مسائل عبادی نیز پیامبر باید دچار سهو و نسیان می شد ، چرا که باید آن احکام را نیز به دیگران تعلیم می داد! مثلا سهوا بدون وضو وارد نماز شود، سهوا روزه خود را بخورد، سهوا یکی از احکام حج را انجام ندهد و …
  7. خدای حکیمی که در قرآن خود، پیامبرش را به عنوان اسوه و الگوی برتر ستوده و به مردم امر کرده تا از او تبعیت کنند، پسندیده است که صرفا به خاطر آموزش یک یا دو حکم از میان صدها حکم سهو و خطا، پیامبرش را به سهو بیندازد تا در نتیجه سیره­ ی او را از حجیت ساقط کرده باشد؟!

نتیجه اینکه سهو النبی در امور شخصی، هر چند از لحاظ عقلی امکان وقوعی دارد و اگر پیامبر در امور شخصی خود سهو و نسیانی اندک مرتکب شود، به مقام عصمت ایشان ضرری نمی زند، اما در عین حال بعید است که این مهم برای پیامبر واقع شده باشد و واقع شدن آن بر خلاف عقل می باشد. و این هیچ گونه ضرری به اینکه پیامبر نیز مانند دیگران بشر هست ، نمی زند چون معتقدم که هر چند پیامبر انسان است اما او یک انسان برتر است و نه برتر از انسان!

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سید هاشم شوقی است.